یهو به خودم اومدم دیدم اوه من چقدر از خاطراتمو ندارم. چقدر نصفه و نیمه ست همه ش.
ای یوسف آخر سوی این یعقوب نابینا بیا..من همیشه از ژانر عاشقانه خوشم میومده. نه هر عاشقانهای. اما خب یه شعر عاشقانهی خوب میتونه سرحالم بیاره در حالیکه هیچ آدم خاصی رو برام مجسم نمیکنه.
ای یوسف آخر سوی این یعقوب نابینا بیا..راستی میخواستم بگم پریشب یه نفر بهم گفت «رو من حساب کن»
و شنیدن این جمله، عجیب خوب بود.
بچسبد به: دلبریای زندگی
خب اره من وقتی از یه چیزی خیلی هیجان زده میشم معمولا ینی حالم خیلی ام خوب نیست.
ملاحظاتی بر حراج اوراق دولتیبدترین لحظهها وقتیه که من جدیام و طرف مقابل شوخی میکنه. این جدی بودنی که میگم، برای من یه جدیت سطح بالاست. و بدترش وقتیه که من واضحا بیان میکنم و بازم نمیفهمن. بدترین دلخوریام همیشه سر همین بوده.
هنگامى که کارى اراده کردىاز جا زدن باهاش حرف زدم و نباید میزدم. با کسیکه دوست داری نباید از جا زدن حرف بزنی. و منِ لعنتی تا حالا به دوتا از عزیزای زندگیم از جا زدنم گفتم.
من آدمی خودخواه، بی حوصلهتابستونی که آدم تو خونه قرنطینه باشه و بازم گرما بکشه نوبره دیگه.
هر لحظه ممکنه بزنه به سرم پاشم موهامو از ته بزنم، اگه جواب نده یا پامیشم میرم سردسیر یا سرمو میزنم به دیوار.
من فقط میخوام بدونم اون کسایی که اولین بار از بین بردن موهای بدن رو (که هرکاریش کنی نهایت دو هفته بعد دوباره سبز میشه :| ) به زیبایی ربط دادن، چه زندگی گل و بلبل و بی دردسری داشتن که همچین معضلی تراشیدن برای خودشون؟
و همچنین بدونم نسلهای بعدی چقد بیکار و سرخوش بودن که دیگه از یه زیبایی ساده فراتر بردنش و انجام ندادنشو زشت کردن :|
و خب طبق معمول همه چیز همیشه برای زنها باید سختتر باشه :|
تعداد صفحات : 0