مثل کسی که برای ابد توی یه سلول تماما خاکستری با جیره روزانه آب و نور و پوره سیب زمینی زندانی شده و در باز میشه و یهنفر با یه پیتزا میاد تو و میگه «میای باهم غذا بخوریم؟»؛ امروز پستچی کتاب محمدرضا زمانی رو آورد برام.
همونقدر بیمعنا و لذتبخش.
بازدید : 422
دوشنبه 28 ارديبهشت 1399 زمان : 16:37